معنی از افات زراعی

حل جدول

لغت نامه دهخدا

افات

افات. [اَ] (ع اِ) ابری که ببارد و برود. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). || یک گله ٔ گوسپند. (از ناظم الاطباء). رجوع به افاه و افاً شود.

افات. [اِ] (اِخ) یا ولت یا ساندویچ، نام یکی از جزایر هبریده واقع در قسمت پولیزیا از اقیانوس کبیر که در وسط جزایر مزبور قرار دارد و یک لنگرگاه زیبا موسوم به «هاوره » و «گاهاوانه » دارد. (از قاموس الاعلام ترکی).

فرهنگ عمید

زراعی

زراعتی،

عربی به فارسی

زراعی

زمینی , ملکی , فلا حتی , زراعتی , کشاورزی


مهندس زراعی

کشاورز , برزشناس

فرهنگ فارسی هوشیار

فارسی به عربی

واژه پیشنهادی

واحد زراعی

هکتار

جریب


نسق زراعی

دهناد

معادل ابجد

از افات زراعی

778

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری